مقدمه:
عکس از اینترنت
سفر ما به بلژیک در ادامه سفر مرداد ماه به هلند بود و در واقع 3 روز پایانی از سفر 14 روزه سفر هلند بود. در هلند از شهرهای آمستردام، روتردام، لاهه و همچنین دهکده خیتورن دیدن کرده بودیم. من معمولا تمایل ندارم که در یک سفر بیش از یک کشور را ببینم و ترجیح میدم به جای دیدن چند کشور، شهرهای بیشتری از همان کشور را ببینم. در خصوص سفر به هلند سفرنامه جامعی ننوشتم. فقط سفرنامه "خیتورن، سوار بر قایق رویا" رو که قبل از این سفرنامه منتشر شده و مربوط به دیدار از روستای بدون خیابان خیتورن در هلند و تصاویر شگفت انگیزش هست رو تهیه کردم که توصیه می کنم دیدن اون تصاویر رو از دست ندید.
آما آنچه ما را برای گنجاندن بروکسل بلژیک در مسافرت هلند مجاب نمود، به غیر از نزدیکی مسافت این دو کشور، دیدن فستیوال فرش گل بروکسل بود که هر دو سال یک بار برگزار می شه و اتفاقا در آن ایام در حال برگزاری بود .
به همین خاطر در جستجوهای قبل از سفر، بقیه همسفران را مجاب کردم که طوری برنامه ریزی سفر را تدارک ببینیم که در اون تاریخ بروکسل باشیم و در نهایت سه شب استودیو در بروکسل را از طریق سایت ایرانی رزرو کردیم. استودیو ها از این نظر برامون جذاب بودن که ضمن اینکه ارزونتر از هتل آپارتمان هستند میتونیم امکانات آشپزی و آشپزخونه تو اتاق داشته باشیم .
انگیزه من از نوشتن این سفرنامه در ابتدا به اشتراک گذاری تصاویر و فیلمهای زیبای مربوط به فستیوال فرش گل بود با این وجود تصمیم گرفتم آنچه در سفر دو سه روزه کوتاه خود به بلژیک دیدیم را نیز اضافه کنم .
بروکسل پایتخت کشور بلژیک:
نام بروکسل Brussel از واژه هلندی Broekzele مشتق شده که به معنی «کلبهٔ مرداب» است.
بروکسل مقر اصلی بیشتر نهادهای اتحادیه اروپا است. در اهمیت سیاسی بروکسل همین بس که بروکسل علاوه بر اینکه پایتخت بلژیک است، دو نهاد اصلی اتحادیهٔ اروپا و مجمع اتحادیهٔ اروپا نیز دربروکسل واقع شدهاند.
پرچم اتحادیه اروپا
راستی سریال محبوب "ارتش سری" هم تو بلژیک ساخته شده و ما تو اینترنت تو یه سفرنامه ای خونده بودیم که رستوران معروف فیلم، هنوز هم وجود داره ولی خوب با توجه به آدرسی که سرچ کردیم به رستورانی رسیدیم که من مطمئن نیستم خودش بود یا نه و از چند نفر هم که پرسیدیم اطلاعی نداشتن.
از لحاظ زبان، بلژیکی ها هلندی زبان و فرانسوی زبان هستند. منطقهٔ بروکسل رسماً دو زبانهاست هرچند اکثریت با فرانسوی هاست و آنچه من در این سفر دیدم و شنیدم همه زبان فرانسوی بود.
وسیله نقلیه:
با اتوبوس های اینترنت دار Flixbus از لاهه هلند به بروکسل حرکت کردیم و بلیطش رو که نفری 10 یورو بود با کمک کارت اعتباری دوست عزیزم پرستو که ساکن لاهه هست و دو شب هم مهمونش بودیم گرفتیم چون قیمت خرید بلیط حضوری 3 برابر گرونتر از خرید اینترنتی میشد.(اینو یادتون باشه تا در انتها براتون تعریف کنم برا بلیط برگشت با همین اتوبوسها چی کار کردیم)
عکس از اینترنت
با توجه به اینکه بلیطمون 7 صبح بود من به محض سوار شدن به اتوبوس خوابیدم و از مسیر دو-سه ساعته هیچی نفهمیدم. فقط به یاد میارم که راننده مون خانم زیباروی جوانی بود که برا سوار شدن، تصویر بلیطهای توی گوشیمون رو با پاسپورتها چک کرد و این تنها جایی بود ک پاسپورتمون چک شد و بعد زمانی که خواب بودم بدون هیچ مشکل یا نیاز به چک کردن دوباره از مرز هلند خارج و به مرز بلژیک وارد شده بویم .
راستی اگه کارت اعتباری دارید به راحتی می تونید از اپلیکیشن GOEURO استفاده کنید هم برا اتوبوس هم برا پرواز و قطار. من ساعتها و قیمتهای بلیط ها رو با این اپلیکیشن چک و مقایسه می کردم.
ورود:
اولین تصاویری که از بلژیک دیدم به نسبت هلند جذاب نبود. در نگاه اول نه خبری از تمیزی هلند بود و نه مناظر جذاب و پر گل و بلبل. به راحتی میشد تشخیص داد که کشوری کاملا مهاجر پذیر هست و همه جور ملیتی تو ایستگاههای مترو قابل رویت بودند. اینطور که تو اینترنت خوندم یک سوم ساکنین بروکسل ملیت خارجی دارند .
بعد از پیاده شدن در ایستگاه اخر اتوبوس (که یه گوشه از یه خیابون هست و خبری از ترمینال چه برا سوار شدن چه برا پیاده شدن نیست) به ایستگاه مترو رفتیم که در بدو ورود دیدن پلیسهای مجهز که همه جور اسلحه ای بهشون وصل بود و در جای جای مترو در حال قدم زدن بودند کمی منو ترسوند که نکنه حمله تروریستی چیزی اتفاق افتاده...آخه بیاد میاوردم که سال 95 ، داعش حمله ای تروریستی در ایستگاه مترو و فرودگاه بروکسل داشت و 30-40 نفر کشته شدند .ولی خوب تو اون چند روز دیدن پلیسهای مجهز در جای جای مترو عادت شد برامون.
هتل Citadines Toison D'Or Brussels:
به هتل رفتیم و اتاقهامون که استودیو بود رو بهمون تحویل دادند.مالیات هم برا دو اتاق 25 یورو شد.
استودیو این هتل در واقع اتاقی در اندازه اتاقهای معمولی هتلهای دیگه بود که در راهروی ورودی گاز و ظرفشویی و دو تا کابینت برا وسایل آشپزی داشت. خیلی جمع و جور بود ولی کلی بدرد بخور.
راستی یه دستآورد بزرگ داشتم تو این سفر که دوست دارم ببینید. من برا این 2 هفته سفر فقط اندازه اون کوله پشتی چرخ دار وسایل اورده بودم.
البته من کم کم به این نقطه عرفانی رسیدم..یعنی از اون چمدون بزرگای سنگین در سفرهای چند سال قبل، به این کوله چرخ دار آخرین سفر . البته ناگفته نماند یه کوله معمولی زاپاس و خالی هم برا احتیاط بردم و در پایان سفر خریدهای دو نفرمون رو تو اون کوله زاپاس ریختیم ولی با این ارزش پول ملی سفر بعدی (که همین چند روز قبل بود) همون کوله خرید رو هم نبردیم و خیالمون راحت شد.
بروکسل گردی :
با توجه به اینکه هتل رو در منطقه نزدیک به مرکز شهر گرفته بودیم به راحتی میشد پیاده به دیدن اکثر جذابیت های بروکسل رفت.
البته هتل فقط چند متر با ایستگاه مترو Louise فاصله داشت که مزیت دیگری از این هتل خوب بود.
فاصله هتل با مکانهای زیر حدود یک کیلومتر هست:
- بنای یادبود جنگ جهانی دوم
- Palais de justice
- ، پارک Petit sablon
- کلیسای Sablon
- مانکن پیس
- مجسمه Everard t'Serclaes
- Grote markt
در مسیر پیاده روی رسیدن به Grote markt )Grand Place) بود که نظرم نسبت به بروکسل عوض شد . کوچه پس کوچه های قدیمی منتهی به Grote markt بسیار جذاب و فریبنده با ساختمانهای چند صد ساله خوشکل مملو از توریست و مغازه و رستوران جلوم ظاهر شد.
این قسمتهای بروکسل خیلی جذاب و دوست داشتنی هست و دلم تنگ شده برا قدم زدن تو اون کوچه ها.
Grote Markt که اسم هلندی گراند پالاس هست میدان مرکزی بروکسله و مانند جواهری می درخشد. این مکان بیشترین جاذبهٔ توریستی را دارد و خانههای قدیمی قرن شانزدهم در اطراف میدان دیده میشوند. از این میدان بیشتر خواهم نوشت.
از هتل که به سمت Grote markt راه افتادیم ابتدا به بنای یادبود جنگ جهانی رسیدیم.
بنای یادبود جنگ جهانی
در کنار بنا عده ای خیلی خیلی ریلکس کرده بودند که من اول فکر کردم شاید در مجاورت ساحل هستیم .
در ادامه مسیر به Palais de justice (کاخ عدالت )رسیدیم. بنای باشکوهی که در حال مرمت بود.
مقصد بعد در مسیر، پارک Petit sablon بود . کمی استراحت کردیم و عکس گرفتیم.
درست روبروی پارک، همانطور که در عکس زیر می بینید، کلیسای Sablon وجود دارد.
معماری و مجسمه های بیرون کلیسا که خیلی جذاب بود.
ما داخلش رو بازدید نکردیم ولی عکسهای اینترنت نشون میده داخلش هم فوق العاده زیبا هست.
عکس از اینترنت
در ادامه مسیر به یکی از نمادهای کشور بلژیک که مجسمه 61 سانتیمتری مانکن پیس بود رسیدیم. پسر بچه ای در حال ادرار کردن که همه جوره اش و همه ابعادش به عنوان سوغاتی موجود بود. از قاب عکس و دسته کلید و برنزی و فلزی گرفته تا کاکائوییش.
جمعیت زیادی دور این مجسمه جمع شده بودند و در حال عکس گرفتن بودند.
روایتهای مختلفی در مورد این مجسمه وجود داره که ظاهرا به طور قطع خود مردم بروکسل هم نمیدونن کدام درست هست.
عکس: سوغاتی های مانکن پیس
روایتی از پسری گم شده در شهر می گوید که پدرش به کمک محلی ها او را پیدا میکنه و پدر برای تشکر این مجسه رو میسازه. روایت دیگری از ادرار کردن این بچه بر روی بمب در دوران اشغال بلژیک میگه که مانع انفجارش شده. روایت بعدی هم میگوید درحالی که سربازان دشمن از زیر درخت عبور میکردند کودک به درخت آویزان شده روی آنها ادرار میکند و این باعث شکست سربازان دشمن میشود...
البته ایشون همیشه هم برهنه نیستن و کت و شلوار و لباسهای مختلفی دارند که در مراسمهای خاص بلژیک لباس می پوشند . ولی خوب همچنان ادرار می کنند .
عاشق این تو کوچه نشستنهای شلوغ و تنگ هم هستم.
وافل:
از جمله شیرینی های معروف بلژیک، وافل هست و نمیشه بلژیک رفت و وافل نخورد. تو قسمت توریستی بروکسل یعنی تمام کوچه های منتهی به Grote markt و اطراف همین مجسمه مانکن پیس پر از وافل فروشی های رنگارنگ هست که توریست ها برای خوردنش صف کشیده اند.
همانطور که تو این عکس می بینید مانکن پیس کاکایویی هم موجود بود. وافل ها انواع و اقسام داشتند و کلی دلبری می کردند.البته اون دو یورو پشت ویترین فقط مال وافل ساده ساده بود و مخلفات روش تا 6 یورو یا بیشتر قیمت رو بالا می برد.
راستش من اول وافل ساده رو امتحان کردم که ببینم چرا اینقدر وافل بلژیک معروف هست... خوب از نظر من خیلی معمولی و تا حدی شیرینیش زیاد بود. و بعد که انواع دیگه وافل رو امتحان کردم باید بگم بقیه مخلفات وافلهای ترکیبی بود که باعث خوشمزه گیش شده بود.
هر چه به Grote markt نزدیکتر میشدیم جمعیت توریست بیشتر میشد. البته خوبیه بروکسل این بود که بیشتر مکانهای توریستیش نزدیک هم هست و میشه پیاده رفت همه رو تو یک روز دید و تو هر کوچه ای که بری یه اثر دیدنی خواهی دید و کلی تابلو راهنما که شما رو به مکان توریستی بعد راهنمایی می کنه.
درست در یکی از دهانه های ورود به Grote markt هست که این مجسمه تصویر بالا رو میشه دید که اغلب افراد زیادی دورش جمع شدن و لمسش می کنندو باهاش عکس می گیرند. این مجسمه Everard t'Serclaes هست و به احترام مردی ساخته شده که نجات دهنده شهر از دشمنان بوده است.
طبق باور عمومی لمس دست راست این مجسمه خوش شانسی میاره و اگر سالی پر از شادی آرزو دارید دست چپتون رو از پیشانی تا پای این مجسمه کنار سگ بکشید. و برای برآورده شدن آرزوها ضمن انجام مراحل بالا 3 موش پنهان شده در حلقه گل را هم پیدا کنید.
منبع: www.brusselslife.be
بالاخره به Grote markt رسیدیم ... و هیجانزده برای دیدن فستیوالی که به خاطرش تا بلژیک اومده بودیم از دور به تماشای جمعیت فراوان توریست که نه تنها در خود میدان بلکه در طبقات مختلف ساختمانهای اطراف میدان به تماشا نشسته بودند نگاه می کردیم.
عکس : جمعیت در طبقات مختلف ساختمانها
فستیوال فرش گل:
این جمعیت فراوان به خاطر فستیوال فرش بروکسل جمع شده بودند:
وقتی تونستیم نزدیک تر بشیم اثر واقعا زیبا و هنرمندانه ای رو دیدیم.
فرش عظیمی از گل را مقابل خودمون دیدیم که بسیار زیبا با هزاران گل بگونیا آراسته شده بود.
توضیحات فستیوال:
بلژیک کشوری است که هر ساله در آن، بگونیا به میزان بسیار زیادی رشد می کند. به همین منظور، بروکسل برای نشان دادن زیبایی های خود به تمام جهان، از سال ۱۹۷۱ میلادی تا کنون، جشنواره فرش گل را ترتیب داده است.
این فستیوال هر دو سال یکبار ، در 16 تا 19 آگست و در میدان مرکزی شهر بروکسل برگزار می شه. سایز فرش 77 در 24 متر هست و با بیش از 1 میلیون گل بگونیا پوشیده شده است. اولین فرش گل بروکسل در سال 1971 درست شد و تا کنون هر دو سال یک بار در گرند پالاس - -Grote markبرگزار میشه.
تماشای این فرش رایگان است، اما بازدیدکنندگان برای این که بتوانند از دید بهتری برای این فرش برخوردار باشند، میتوانند با پرداخت ۳ یورو بلیط تهیه کنند تا آن را از بالکن تالار شهر تماشا کنند.
هر سال، طرح و نقش فرش گل به موضوعات مختلفی اختصاص داده می شود.
درطی سالهای گذشته میدان مرکزی بروکسل با فرش بزرگداشت موتزارت، باغ ورسای، قرون وسطی و کیمیاگری، هنر نو، و آفریقا و در آخرین رویداد هم با طرحی ژاپنی که نماد چهار فصل بود تزیین گردید.
اما امسال نقشه فرش مکزیکی بود . و روزی که ما رسیدیم روزسوم و فردا شب شب آخرش میشد که جشنواره نور و صدا هم داشت. جشنواره نور و صدای جذاب شب آخر هم با موزیک و خواننده مکزیکی همراه بود.
1- فیلم فرش گل بروکسل
این طرح عظیم با همکاری حدود ۱۰۰ داوطلب و با استفاده از گلهای کوکب، چمن، پوست درخت و گیاهان معروف بگونیای بلژیکی که از منطقهی خنت به دست میآیند، شکل گرفت. این پروژه از ساعت ۸ صبح تا ظهر روز ۱۶ اگست طول کشید و افتتاحیه رسمی آن در ساعت ۱۰ شب انجام شد.
2- فیلم فرش گل بروکسل
ساختمانهای Grote markt:
علاوه بر فرش گل، ساختمانهای واقع در میدان Grote markt به طرز شگفت انگیزی دلبری می کردند و منو مدهوش خود کرده بودند. این ساختمانها خیلی قدیمی بودند و سال ساختشون روشون نوشته بود.
میدان بزرگ بروکسل یک مجموعه ای تاریخی و مملو از شاهکارهای معماری سبک های گوتیک، رنسانس و باروک است. گیلدهال (Guildhalls)، تالار شهر و خانه پادشاه از جمله بناهای مشهور اطراف این میدان هستند.
تالار شهر بین سال های 1402 و 1455 ساخته شده و تنها ساختمانی است که از بمباران سال 1695 جان سالم به در برده است. این برج 96 متر ارتفاع دارد.
عکس از حیاط تالار شهر
این بنا مزین به مجسمه ای طلایی از سنت میشل، حامی و محافظ شهر بروکسل است
از بین این ساختمانها که هر کدوم زیبایی خاص خودشون رو داشتند عاشق این یکی شدم. به علت علاقه ای که به این ساختمونها پیدا کردم یه مقدار در موردشون سرچ کردم و ترجمه قسمتهاییش که می تونه جالب باشه را براتون مینویسم:(اگه به این موضوع علاقه مند نیستید میتونید از این قسمت گذر کنید و از "شخصیت های کارتونی" ادامه دهید)
- این ساختمان که من خیلی دوسش دارم با اون رنگ خاکستری رازآلودش و مجسمه های کوچیک سبز، در حال حاضر ساختمان" موزه شهر بروکسل" هست و آنرا به نامهای " عمارت نان ، " خانه دوک" و " خانه پادشاه " هم می نامند.
- این عمارت در قرن 12 از جنس چوب ساخته شده بود و از آنجاکه مکانی برای فروش نان بوده به " عمارت نان" شهرت پیدا کرد.
- ساختمان اصلی را با ساختمانی سنگی در قرن 15 جایگزین نمودند و پس از آن مرکز خدمات اداری "دوک برابانت" گردید و به " خانه دوک" شهرت یافت و بعد از اینکه دوک برابانت پادشاه اسپانیا شد، این ساختمان نیز " خانه پادشاه" نامیده شد.
- در قرن 16 نیز به دستور " چارلزپنجم" با معماری گوتیک بازسازی گردید که بسیار شبیه آنچه در حال حاضر میبینیم شد .
- به علت آسیبهایی که طی سالها، خصوصا در بمباران فرانسویان در سال 1695 دید ، در سال 1873، به سبک نئوگوتیک بازسازی دوباره گردید.
- این موزه در سال 1887 افتتاح شده و مثل بقیه ساختمانهای Grote markt جز میراث یونیسف به تایید رسیده است.
- در این مکان مجسمه های مختلفی از مجسمه مشهور مانکن پییس که به نماد بروکسل تبدیل شده است با لباس های مختلف نیز در معرض بازدید عموم قرار دارد.
این تصویر از ورودی ساختمان روبرو که "تالار شهر" می باشد گرفته شده.
- در پی جنگ های مختلف از بین ساختمان های مربوط به قرون وسطی تنها بخشی از هتل شهر و یکی دو تا از دفاتر صنفی به جا مانده است. یکی از مهم ترین این تهاجم ها مربوط به بمباران فرانسوی هاست که در سال 1695 به مدت 36 ساعت بروکسل را بمباران کردند و شهر را با خاک یکسان کردند. پس از خروج فرانسوی ها مردم شهر دوباره به بازسازی شهر مشغول شدند و بسیاری از ساختمان های به جا مانده مرمت گردید..
و اما مختصری در خصوص این 6 ساختمان دلبر:
این میدان در دوره های گذشته یک بازار محلی بوده و مملو از غرفه های فروش نان، گوشت و پوشاک.
- ساختمان اول از سمت راست: no1 : Le Roy d'Espagne
خانه اتحادیه نانواها که در سال 1696 ساخته شده... که در سال 1901 بازسازی شده و با مجسمه های سنت اوبرت (حافظ مقدس نانواها) و چارلز دوم اسپانیا تزیین شده.
- ساختمان دوم از سمت راست: no 2–3 : La Brouette
خانه اتحادیه روغن فروشها که در سال 1644 با سنگ ساخته شده (خدای من یعنی تقریبا مال 380 سال پیش هست). و نمای بیرونی این ساختمان که تا حدی از بمبارانهای سال 1695 فرانسه جان سالم به در برد. این ساختمان با مجسمه های سنت گیلز (حافظ مقدس روغن فروشها) تزیین شده.
- ساختمان سوم از سمت راست: no 4 : Le Sac (Dutch: Den Sack)
خانه اتحادیه نجاران، که ابزارشان نمای بیرونی ساختمان را از قرن 15 تزیین نموده است. این بنا در سال 1644 ساخته شده و پس از بمباران در سال 1967 توسط نجاری به نام آنتون پستورانا بازسازی شده است. این ساختمان در حال حاضر " خانه شکلات سازان مطرح بلژیک" می باشد.
- ساختمان چهارم از سمت راست: La Louve (Dutch: De Wolf), House of the Oath of Archers
این ساختمان که در سال 1690 ساخته شده است در بازسازی سال 1696، مجسمه ققنوسی که در حال بالا آمدن از خاکستر هست در بالای آن قرار داده شد که نماد بازسازی دوباره شهر بعد از بمباران می باشد.
- ساختمان پنجم از سمت راست: no 6 : Le Cornet (Dutch: De Hoorn),
خانه اتحادیه قایق رانان، که آنتونی پاستورانا در بازسازی سال 1697، سه گوشی شیروانی را به شکل قسمت پشتی کشتی طراحی کرد.
بقیه ساختمانها هم بعضی مالکیت خصوصی داشتند و بعضی هم شامل اتحادیه ماء الشعیرسازان، اتحادیه کاشی کاران، خیاطان، نقاشان (Le Pigeon ) که خانه ویکتورهوگو در زمان اقامتش در بروکسل نیز بوده، خانه دوک برابانت، خانه پادشاه باواریاو ... که توضیحات این ساختمانها از حوصله این سفرنامه خارج می باشد.
شخصیت های کارتونی:
جالبه که بلژیک زادگاه بسیاری از کارتونهای کمدی معروف مثل اسمورفس، لارگو وینج، تن تن و لوک خوش شانس بودهاست.
در جاهای مختلف شهر، نقاشی دیوار شخصیتهای کارتونی رو میشه دید.
به هتل برگشتیم و شام رو در رستوران کوچه بغل هتل که یه رستوران عربی بود غذا خوردیم. 4 پرس شاممون 24 یورو شد. من که بعد از چند روز بی برنجی و فست فود خوری به عدس پلو رسیده بودم چشمام برقی زد و عدس پلو سفارش دادم.
روز بعد صبح رفتیم سوپرمارکت و کمی خرید کردیم برا صبحانه و شام که آشپزی کنیم. مجموع خرید سوپرمون شامل ماکارونی و کنسرو رب و قارچ ، سیب زمینی و برنج ایتالیایی و نمک و نان و قهوه و نوشابه و آب وسایل صبحانه... برای این 3 روز و 4 نفر، 20 یورو شد.
اتمیوم:
برای روز دوم باید می رفتیم قسمت مدرن تر شهر و "اتومیوم" رو میدیدیم. با مترو رفتیم به ایستگاه مورد نظر. کارت 24 ساعته مترو رو خریدیم که مناسبتر میشه هزینه ها 7.5 یورو هر نفر. آخرین ایستگاه مترو در خط ۶ در اینجا توقف دارد. از این ایستگاه تا اتومیوم تنها مسیر کمی را باید پیاده بروید
اتومیوم سازه غولآسایی در محوطه هیسِل بروکسل است که امروزه یکی از پربازدیدترین جاذبه های شهر محسوب میشود.
اتمیوم: (Atomium) یک بنای یادبود است که برای نمایشگاه جهانی ۱۹۵۸ بروکسل ساخته شده است. این بنا توسط آندره واترکین به ارتفاع ۱۰۲ متر و متشکل از ۹ گوی از جنس فولاد ضد زنگ متصل به هم ساخته شده است.
ساختار این بنا بر اساس ساختار بلور آهن و در مقیاس ۱۶۵ میلیارد بار بزرگتر از اندازه واقعی طراحی شده است. تقابل اتومیوم به عنوان نماد مدرنیته و ساختمانهای قدیمی چند صد ساله Grot Market در نوع خودش جذاب بود.
پارک مینی اروپا:
- در نزدیکی اتومیوم، یک از جاذبه های دیگر بلژیک وجود دارد که از سال ۱۹۸۵ باقیمانده و پارک مینی اروپا که مدلهای کوچک از ساختمانهای معروف اروپا را در خود جای دادهاست و مقصد بعدی مون بود. بلیط ورودی نفری 15 یورو.
در عکس بالا یه تیکه واقعی از دیوار برلین رو میبینید.
پس از گشت و گذاری از این پارک اروپایی، برای استراحت بیرون از پارک کمی نشستیم و دوباره سیب زمینی سفارش دادیم هر کدام 4 یوروو. هنوز هم که یادم به سس های خوشمزه اش میفته دهنم آب میفته:
سیب زمینی سرخ کرده:
راستی می دونستید هلند و بلژیک هر دو مدعی داشتن خوشمزه ترین سیب زمینی های سرخ کرده هستند و در این خصوص رقیب هم به حساب میان و شما میتونید صف های طولانی سیب زمینی فروشی رو تو هر دو کشور ببینید . البته این تنوع سس های اونها بود که خوشمزه اش می کرد. ما هم در هلند و بلژیک کار هر روزمون خوردن سیب زمینی با سس های مختلف بود.
ایستگاه مترو STUYVENBERGH:
به ایستگاه مترو بازگشتیم و در ایستگاه مترو STUYVENBERGH این تصاویر رو دیدیم.
دیوارهای سیمانی تیره، با زنی که به نظر میومد در دیگ نشسته به نظر خوفناک میومد....
این بود که همین الان که دارم سفرنامه رو مینویسم یادم افتاد بهشون و یه کم سرچ کردم .
متوجه شدم این مجسمه ها در خصوص ملکه سوم بلژیک در زمانهای مختلف زندگیش هست و مجسمه های دیگه آدمهای مهم زندگی ملکه هستند.
پارک Leopold :
مقصد بعدیمون پارک Leopold بود. با مترو تا نزدیکیاش رفتیم و از دیدن دریاچه زیباش که در بدو ورود هست کلی لذت بردیم و یه عالمه عکس گرفتیم. انعکاس تصاویر در آب کریستالی دریاچه خیلی دلفریب بود.
3- فیلم پارک
فقط این عکسو نگاه کنید تور رو خدا ... من عمدا این عکس رو وارونه گذاشتم که انعکاس و خود تصویر رو ببینید.
4- فیلم پارک
بیشتر از دو ساعت در این پارک پیاده روی کردیم و سربالایی سرپایینی رفتیم .
بالای پارک که رسیدیم یه باغچه انگور دیدیم و چند خوشه کوچک کندیم و تجدید انرژی خوبی برامون شد.
دیگه از فرط خستگی نا نداشتیم بلند شیم ادامه مسیر رو بریم و برگردیم هتل. خستگی 12 روز از صبح تا شب بیرون بودن داشت خودشو نشون میداد. همه توانمون رو جمع کردیم و با مترو به هتل برگشتیم و به عشق ماکارانی، دست به کار شدیم و در آشپزخانه ماکارونی خوشمزه ای درست کردیم با ته دیگ سیب زمینی.
از اینکه هیچ عکسی از ماکارونی ندارم میتونید حدس بزنید در چشم به هم زدنی ناپدید شد و ما که این مدت در حسرت غذای خونگی بودیم و از غذاهای بیرون خسته شده بودیم به سمت قابلمه حمله ای جانانه کردیم. و به خوابی عمیق فرورفتیم.
غروب بیدار شدیم و آماده شدیم که شب آخر فستیوال فرش گل رو از دست ندیم.
در مسیر از پاساژ سرپوشیده Saint-Hubert گذر کردیم. پاساژ معروفی که دو بخش 100 متری King و Queen داره. تاریخ ساخت این پاساژ با معماری جالبش به سال 1846 یعنی حدود 170 سال قبل برمی گرده.
شو نور و صدا فستیوال فرش گل :
شو نور و صدا آخر فستیوال فرش گل با موزیک مکزیکی فوق العاده بود. شما رو دعوت می کنم به دیدن این تصاویر زیبا.
5- شو نور و صدای فستیوال فرش گل
6- فیلم شو نور و صدای فستیوال فرش گل
و بدین سان شب ما به پایان رسید.
قصر سلطنتی:
برای فردا صبح پس از خوردن صبحانه و قبل از بیرون رفتن از هتل ،دمپخت گوجه رو بار گذاشتیم روی گاز و رفتیم به سمت قصر سلطنتی.
البته این تصور رو شب قبل هنگام عبور از مقابل قصر گرفته بودیم. در ورودی وسایل همراه رو تحویل دادیم.
ورود برای عموم آزاد بود و رایگان هم بود.
یه تابلو رو در زده بود که میگفت این قصر از ماه جولای تا سپتامبر بین ساعتهای 10:30 صبح تا 3:45 اجازه ورود میده.
چون قصر سلطنتی نزدیک هتل بود تصمیم گرفتیم برگردیم هتل و ناهار رو بخوریم و بعد بریم "بروژ" یا "خنت" یکی دیگه از شهرای بلژیک رو هم ببینیم.
بچه ها معرفی می کنم: خوشمزه ترین دمپخت گوجه عمرم در بلژیک.
با مترو رفتیم به سمت ایستگاه مرکزی که به بروژ می رفت. رفتیم کمی پرس و جو کنیم که از کدوم خط و ایستگاه باید بریم و بلیط رو کجا تهیه کنیم ..نیم ساعتی طول کشید وقتی برگشتم دیدم دو تا دوستم رو پله های وسط ایستگاه نشستند و میشد تشخیص داد که خسته هستند. در واقع هر 4 تامون خیلی خسته بودیم ولی در عین حال دلمون هم می خواست تا فرصت هست بریم یه شهر دیگه از بلژیک رو ببینیم. دلمون نمیومد قید رفتن به بروژ رو بزنیم ... ما هم رفتیم رو همون پله ها نشستیم و با هم مشورت کردیم و در نهایت در عین اشتیاقی که برای رفتن به بروژ داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که توانش رو نداریم و باید کنسل کنیم.
دیگه خودتون تصور کنید که چقدر خسته بودیم که تا ایستگاه مرکزی مترو هم رفتیم ولی برگشتیم. بدی زندگی کارمندی اینه که فرصت محدودی برای مرخصی داری و دلت میخواد تو این فرصت محدود نهایت استفاده رو ببری. نوع این سفرها هم با مسافرت هایی مثل آنتالیا که برای ریلکس کردن و استراحت میریم فرق داره (هر چند که من همونجا هم آروم نمیگیرم) و تازه بعد از برگشتن از مرخصی هست که دلم می خواد دوباره مرخصی بگیرم استراحت کنم.
هر 4 تامون لبخندی از رضایت و نارضایتی تواءمان زدیم و رفتیم هتل ظهر رو استراحت کنیم و بعداز ظهر رو به گشت و گذار در همان Grote markt بگذرونیم.
پارک Jubilee یا : Cinquantenaire
بعد از استراحت و گشت و گذار آخر در کوچه های جذاب Grote markt تصمیم گرفتیم شب رو برا دیدن یکی دیگه از جاذبه های بروکسل بگذرونیم و به پارک Jubilee یا Cinquantenaire (عدد 50 به فرانسوی)رفتیم.
این ورودی شگفت انگیز با مجسمه های زیباش و سایه روشن نور، ابهت خوبی به ارابه سوار بالای طاق میداد. این پارک به دستور پادشاه لئوپارد دوم در 50 امین سالگرد استقلال بلژیک ساخته شده و به همین دلیل Cinquantenaire ( پنجاه امین به فرانسوی) هم نامیده میشه.
این بنا و دو ردیف بال نیمدایره طرفین در حال حاضر دارای 3 تا موزه می باشند. یکی از موزه ها موزه ماشین های قدیمی و دیگری موزه هنر ، ازجمله تجربه موزه نابینایان و موزه سوم هم موزه نظامی هست.
این طاق به شکل امروزی بعد از بالهای طرفین در سال 1904-1905 طی 8 ماه و در 75 سالگرد استقلال بلژیک ساخته شده.
علاقه به نوشتن یادگاری رو بناهای تاریخی اونجا هم دیده میشه
معمار بلژیکی این بنا ، Gideon Bordiau بود که 20 سال رو این بنا کار کرد و در سال 1904 حدود یک سال قبل از تکمیل آن از دنیا رفت. اما معمار فرانسوی ، Girault، این اثر را در سال 1905 به پایان رساند. و البته خود او بود که این بنا را از یک طاق به 3 طاق مبدل ساخت.
شکلات:
هر چی که تو قسمتهای توریستی هلند قدم به قدم پنیرفروشی میدیدیم، تو بروکسل شکلات فروشی.
بلژیک به خاطر شکلاتهای خوبش معروف هست.
ولی خوب وقتی قیمتها رو به تومن تبدیلش می کردیم گرون میشد .
خیلی تنوع و سلیقه تو شکلاتاشون به کار برده بودند خداییش.
بلیط برگشت به هلند:
شب آخر بود و باید برمیگشتیم آمستردام که یک شب اونجا اقامت کنیم چون پروازمون، ایران ایر و از آمستردام به تهران بود. راستش من هر جا که پرواز مستقیم داشته باشه با پرواز ایرانی سفر می کنم:
- چون تقریبا سفر زیاد میرم باید هزینه هامو مدیریت کنم
- پذیرایی پروازهای ایرانی بیشتر به ذائقم میخوره
- حوصله و زمان چنج کردن پرواز رو ندارم و با ایرلاینهای ایرانی، معمولا تو زمان هم صرفه جویی میشه.
راستی تا اونجا که من تجربه کردم اتوبوس خیلی ارزونتر از قطار درمیاد. همانطور که قبل تر گفتم کارت اعتباری نداشتیم که بلیط اتوبوس را آنلاین بخریم.با برنامه Go Euro ساعت حرکت اتوبوسهایی که از بروکسل به آمستردام می رفتند رو چک کردیم و فردا صبحش در ساعت مقرر خودمون رو به ایستگاه اتوبوس مورد نظر رساندیم. قبلا هم گفته بودم که ترمینال و بلیط فروشی وجود نداره و یه خیابون هست که اتوبوسها توقف کوتاهی دارند و مسافرا سوار میشند.
به راننده که مردی میانسال بود گفتیم ما 4 نفر بلیط آنلاین نداریم ایشونم فرمودن واااای چه بد..الان باید 3 برابر قیمت بلیط رو بخرید همین الان آنلاین بخرید و بعد که ما براش توضیح دادیم که کارت اعتباری نداریم چشماش برقی زد و چند تا سوال پرسید که کجایی هستید و پرواز خروج از شنگنتون کی هست و .... وقتی خیالش راحت شد که ما فردا داریم میریم ایران و خطری براش نداریم و لو نمیره، خدا پدرش رو بیامرزه بلیطها رو قیمت آنلاین حساب کرد و پول رو هم گرفت گذاشت جیبش. البته بنده خدا کار ما رو هم راه انداخت.
اقامت در هتل Golden Tulip آمستردام:
خیلی دلم میخواد در مورد هتلی که شب آخر در آمستردام گرفته بودیم توضیح بدم. ما اول سفر هم 4 روز آمستردام بودیم ولی یه هتل دیگه. اگر بار دیگری به آمستردام گذرم بیفته بدون تردید این هتل Golden Tulip Amsterdam Riverside که شب آخر در اون اقامت داشتیم رو خواهم گرفت.
عکس از اینترنت
این هتل تا ایستگاه مترو 10 دقیقه پیاده روی داره و به نظر خارج از شهر میاد ولی فضا و ویوش فوق العاده هست .
عکس از اینترنت
عکس اتاق ما
به راحتی میشد با مترو و بدون عوض کردن لاین به مرکز شهر رفت و زمانبر هم نبود. اگر امکانش بود که در مرکز شهر آمستردام هتل بگیریم که خیلی عالی میشد ولی هتل های مرکز شهر آمستردام در های سیزن فوق العاده گران هستند و با این اوصاف من این هتل رو حتما پیشنهاد می کنم.
از پنجره اتاق کلبه ای ساحلی و کانال آبی رو میدیدم که قایقها در اون درحال عبور بودند و اسبهایی که در چمنزار یورتمه می رفتن .
زیبایی این قاب عکس ، با نسیم ملایمی که پرده اتاق رو به رقص درآورده بود تکمیل می شد.
تجربه فراموش نشدنی از اقامت در هتل داشتم.
7-فیلم منظره قابل مشاهده از پنجره اتاق هتل
راستی این هتل هم زمانی که بلژیک بودیم با موبایل از طریق یکی از سایتهای ایرانی رزرو کردیم و به ریال پرداخت شد.
8- فیلم منظره قابل مشاهده از پنجره اتاق
در پایان هم از سایت خوب لست سکند و شما علاقه مندان به سفر تشکر می کنم و باید اضافه کنم که از سفرنامه های همین سایت علی الخصوص سفرنامه خانم مریم رجایی عزیز نیز بهره بسیار بردم و از ایشون نیز سپاسگزارم.